مردهای مامان روزتون مبارک
رادینم دیشب با بابایی سه تاییمون پارک بودیم.هوا عالی و پارک خلوت بود به من که خیلی خوش گذشت.وقتی تصمیم گرفتیم بیایم بیرون شما طبق معمول مخالفت میکردی و نمی خواستی بیای.بعد از پارک رفتیم روبروی آتشنشانی که نزدیک خونمونه ایستادیم .بابایی که ذوق شما رو میدید تصمیم گرفت از ماشین پیادت کنه.آقای آتشنشان هم باهامون حسابی همکاری کرد و شما رو سوار هر سه تا ماشینشون کرد.چراغهای چشمک زن رو روشن کرد و یه کم هم برات آژیر کشید.شما هم که حسابی ذوق میکردی. راستی مرد کوچک مامان !روزت مبارک باشه.شما بعد از بابایی مرد منی و مامان بهت اتکا میکنه عزیزم. رادین بیا جفتمون به بابایی هم تبریک بگیم و براش آرزوی سلامتی کنیم. حالا مامان برای جفتتون یه جشن وب ل...
نویسنده :
مامانی و بابایی
12:24
بدون عنوان
نوزده ماهگی گل پسری
خوشکل مامان نوزده ماهگی شما پسر قشنگ مامان تموم شد و وارد بیست ماهگی شدی.عزیزم دیکشنری لغاتت یه خورده پیشرفت کرده و چیزای بیشتری میگی.عزیزم حالا دیگه هر روز ازما پارک میخوای.عاشق سرسره بازی هستی نفسم.کماکان بد غذا میخوری و مامان گلی و مامان جون رو خیلی اذیت میکنی. رادینم هفته ای که گذشت یکی از سخت تریت هفته هایی بود که من و شما با هم داشتیم .آخه بازم ویروس های بدجنس اومده بودن تو تن پسر من و حسابی اذیتش می کردن.رادینم بد جوری اسهال و استفراق گرفته بودی و حسابی ضعیف شدی .الهی برات بمیرم عزیزم که اینقدر آب از بدنت دفع میشد.ایشالا که دیگه هیچ وقت مریض نشی و خدا همیشه حفظت کنه و فرشته های مهربونشو دوروبرت نگه داره. رادین تولد امیر بود .مام...
نویسنده :
مامانی و بابایی
12:32
رادین مامان تو روز مادر
رادینم امروز سی و یک فروردین، روز مادره.نمیدونم عزیزم تو این یک سال و نیم تا چه حد تونستم مادری رو در حقت تموم کنم.من تمام سعیمو می کنم تا شما بهترین زندگی رو داشته باشی و از خدا می خوام که تو این راهی که در پیش دارم بهم قوت بده .ازش میخوام که تو بزرگ کردن شما گل پسرم بهم کمک کنه تا صالح بار بیای. رادین قیافت دیشب خیلی دیدنی بود.بعد از اینکه از خونه مامان جون بابایی اومدیم و هدیه ایشون رو بهشون دادیم بابایی یه شاخه گل داده بود دست شما که بیای بدی به من .الهی قربونت برم که دستتو حسابی کشیده بودی جلو و با یه لبخند قشنگی در حالی که زیر چشمی منو نگاه میکردی گلتو بهم دادی و همین کارها رو برای هدیه قشنگی که با بابایی برای مامان خریده بودید ان...
نویسنده :
مامانی و بابایی
13:55